خونه تنهایی ملینا
نظرات شما عزیزان:
16.قصه ازاونجا شروع شد که خیلی عصبانی بودگفت اگه دوسم داری بهم ثابت کن گفتم چه جوری گفت رگتو بزن،گفتم مرگ وزندگی دست خداست گفت پس دوسم نداری تیغ و برداشتم ورگم و زدم وقتی كه داشتم توآغوش گرمش جون میدادم آروم زیرلب گفت اگه دوسم داشتی تنهام نمیذاشتی...
oooooOOOoooooOooOh my allaaah
طراح : صـ♥ـدفــ |